غزل عشق

دل نوشته های یه دانشجو

غزل عشق

دل نوشته های یه دانشجو

غزل عشق

با تاخیر ولی با ی عالمه چرا؟!

شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۰ ب.ظ

سلام بی مقدمه:

چرا این روزها هر کی رو که می بینی دلگیره؟!

چرا بیشتر آدما دوس دارن تو لاک و خلوت خودشون باشن؟

 چرا هیچ کی دیگه حوصلۀ کسی رو نداره؟!

 چرا دوستی ها رنگ عوض کردن؟!

چرا ظاهر آدما با باطنشون خیلی فرق داره؟!

چرا افسردگی مهمون دل ها و خونه هامون شده؟!

چرا همه فکر می کنن تنهان ؟!

 چرا صبر و حوصلۀ آدما کم شده؟!

چرا بداخلاقی و پرخاشگری جای محبت و عاطفه رو گرفته؟!

چرا بعضیامون زیرآب زن شدیم؟!

 چرا بعضیا فقط بلدن بنالن و سال به دوازده ماه آدم رنگ خندشون رو نمی بینه؟!

چرا فکر می کنیم همه اطرافیانمون دو رو شدن ؟! یا واقعن شدن؟!

چرا فقط ما خداپرستیم و بقیه کافر و بت پرستن؟!

چرا هی دوست داریم دیگران رو تخریب کنیم و خودمون رو بالا ببریم؟!

چرا ریاکاری این روزا خیلی مُد شده؟!

چرا دیگه آدما با هم صمیمی نیستن؟!

چرا درک و ظرفیت آدما کم شده؟!

چرا همه فک می کنیم که حق مطلقیم و بقیه دارن اشتباه می کنن؟!

چرا دوست داریم فقط خودمون رو اثبات کنیم؟!

چرا شنیدن حرف حق تلخه؟!

چرا انتقاد پذیریمون کم و حتی به زیر صفر رسیده؟!

چرا این روزا کتک زدن به بچه هامون شده تنها راه تلخیه شدن و تلافی این و اون رو در اوردن؟!

چرا همه تا وقتی که پول داری رفیقتم شدن؟!

چرا هی دِر و دِر برای اینکه از این و اون کم نیاریم دروغ می گیم؟!

چرا هی برای هم کلاس میایم؟!

چرا بعضیامون فکر می کنیم که خیلی حالیمونه در حالی که تبل توخالی هستیم؟!

چرا تا وقتی متواضع و خوش برخوردی همه می زنن تو سرت وقتی مغرور شدی همه می شن چاکرت؟!

واقعن چرا؟!

با تاخیر آپ شدم اما یا ی عالمه "چرا؟!"

منتظر کامنت های زیبای شما عزیزان در جواب همه این چراها و خیلی چراهای دیگه ذهن خودم و خودت هستم.  

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۲۶
علی رضا

نظرات  (۶)

۲۶ مهر ۹۳ ، ۲۱:۱۵ لبخند خدا و بندگی من
سلام
به نظر من یکی از مهمترین دلیل این چراها اینه که متاسفانه امروزه آدمها روز به روز از خدا بیشتر فاصله می گیرن.
اگر ارتباطمون رو با خدا قویتر کنیم، نه از رحمت خدا ناامید میشم که افسردگی، احساس تنهایی و بی حوصلگی بیاد سراغمون و نه بدخواه دیگران میشیم و رفتارهای زشت و ناپسند رو از خودمون نشون نمیدیم.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
سلام دوست خوبم، می‌تونم از شما خواهش کنم به جای واژه انگلیسی «کامنت» از معادل فارسی آن یعنی «نظرات» استفاده کنی.
ممنون
پاسخ:
         سلام بزرگوار
"نظرات" جمع "نظره" و به معنای "چشمک یا یک نگاهه"  پس  صحیحش اینه که بگیم "نظریه" و از طرف دیگه هم اینکه کلماتی که سه حرفی هستن با "ات" جمع بسته نمی شن. لذا نه "کامنت" درسته و  نه "نظرات" بلکه "نظریات" درسته. 
و فاجعه این جاست که یکی رشته تحصیلیش ادبیات فارسی باشه و از واژۀ انگلیسی کامنت استفاده کنه.
چشم زین پس به جای واژۀ بیگانه "کامنت "همه دوستان از واژۀ "نظریات" استفاده می کنیم.
تشکر از شما دوست عزیزناشناس
۲۶ مهر ۹۳ ، ۲۳:۱۴ حسین مزینانی
سلام
اول از همه خوشحالم که دست به قلم شدی.
دوست من به نظر من این ادمها هستند که خوبیها و بدیهاروپدید میارند هیچ انسانی با هیچ صفت خوب و بدی پا به دنیا نمیزاره این خود ماهستیم که باعث چرا های زندگیمون شدیم به نظر من میتونی کل مطلبتو فقط با چند کلمه به اول همه چرا هات اینطور بیان کونی که من میتونم اینطور نباشم حال چه بداخلاق چه هر جیز دیگه ای پس جواب همه چرا هارو میشه از خودمون بپرسیم چونخودمون پدید اوردیمش خودمونم میتونیم نا پدیدش کنیم.
باز هم به من سر بزن و نظر بده خوشحال میشم ...
یا علی...
۲۸ مهر ۹۳ ، ۱۷:۲۱ ثاقب زهرا
سلام بر شما دوست گرامی
راستش سوالاتی که مطرح کردید سوالات من هم هست و تا به امروز جوابی برای این سوالات پیدا نکردم به همین دلیل جوابی هم ندارم که بدم.
موفق باشید
۲۹ مهر ۹۳ ، ۱۰:۵۵ علیرضا بیگدلی
:((

سلام به ماه محرم ، به غصه و غم مهدی

به چشم کاسه خون و به شال ماتم مهدی

سلام ماه به محرم به شور و حال و عیانش

سلام ما به حسین و به اشک سینه زنانش

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی