غزل عشق

دل نوشته های یه دانشجو

غزل عشق

دل نوشته های یه دانشجو

غزل عشق

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

پارسال، سال تحویل به اتقاق همسر و فرزندم به منزل پدرم برای عرض تبریک سال جدید رفتیم ولی امسال درست ده روز به سال جدید مونده بود که پدرم به دیار باقی شتافت و عید امسال، ما رو در حسرت دیدارش گذاشت.

ذکر صلوات شما عزیزان قطعا باعث شادی روح اون مرحومه.

امام رضا ـ علیه السلام ـ ضمن توصیه به دعا برای پدر پس از مرگ وی می فرماید:«  روایت شده که هر کس در حیات پدرش با او نیکی کند ولی پس از وفاتش برای او دعا نکند خدا او را "قاطع رحم " نام می نهد.

 و همچنین از امام باقر ـ علیه السلام ـ روایت شده :« اگر کسی به والدین خود در زمان حیات آن دو نیکوکار بود ولی پس از مرگ آنان بدهکاریشان را نمی پردازد و برای آنان استغفار نمی کند خدا وی را عاق والدین به شمار می آورد.

 

۲۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۰۹
علی رضا

شخصی می گفت من فلان دعا رو در پنج دقیقه می خونم. واقعا هم دعای طولانی ای بود. یه بار ازش خواستم برام بخونه. از هر ده تا جمله  که می خوند من یکی رو می فهمیدم چی می گه از بس که تند می خوند ...

بعضی از ماها، فقط عادت کردیم به روخونی کردن دعا و... متن عربیش رو می خونیم و دریغ از متوجه شدن یه جمله در صورتی که ترجمۀ دعا رو فهمیدن ...

خیلی وقته تصمیم داشتم ترجمه قسمتی از مناجات خمسه عشره رو در وبم بنویسم. امروز این توفیق نصیبم شد. امیدوارم که مورد استفاده دوستان قرار بگیره.

خدایا ! خطا و گناهان ، مرا لباس خواری و ذلت پوشانده و دوری تو جامۀ عجز و بینوایی بر تنم انداخته و جنایت بزرگ هوای نفس پرستی مرا دل مرده ساخته. تو ای خدا از رجوع به لطف و کَرَمت باز این مرده دلم را زنده گردان .

ای مقصد و مقصود و مطلوب و آرزوی من، قسم به عزتت که من کسی که گناهانم را ببخشد غیر تو نمی دانم و آنکه درهم شکستگیهای امورم را جبران کند جز تو نمی بینم . من با آه و ناله و کمال خضوع به درگاهت آمده ام و به خواری و مذلت بسویت رو آورده ام. پس اگر تو مرا از در برانی دیگر به که رو آرم؟ و اگر تو مرا رَد کنی به که پناه برم؟ پس آه از تأسف و حسرت خجلت و افتضاح من و وای از اندوه و غم مصائب و کردار زشت من . از تو درخواست می کنم ای بخشندۀ گناه بزرگ و ای جبران کنندۀ هر شکسته استخوان، که ببخشی گناهان مهلک خطرناکم و بپوشانی زشتیهای پنهانی فضاحت آورم و مرا در عرصۀ قیامت از نسیم خوش عفو و عنایتت جدا مساز و از نیکویی بخشش و پردۀ پوشش محرومم مگردان. خدایا سایۀ ابر رحمتت را بر سر گناهانِ سوزان من بینداز و باران لطف و محبتت را بر عیوب و پلیدیهای اعمالم بباران . خدایا آیا بندۀ گریخته به جایی جز به درگاه مولایش رجوع تواند کرد؟ یا از خشم و غضب مولایش غیر او احدی حمایتش تواند نمود؟

خدایا اگر پشیمانی از گناه توبه است ، قسم به عزتت که من از پشیمانانم و اگر استغفار و طلب آمرزش کردن موجب محو گناه است، به لطفت من از آمرزش طلبانم. تو را سزد که بر ما عتاب کنی تا باز خوشنود گردی؟ خدایا! قسم به قدرتت، بر من که توبه ام بپذیر و به حِلمت بر عصیانم که از من درگذر و به عِلمت به احوالم که با من به رفق و محبت نظر فرما.

 خدایا! تویی که دری از عفو بخششت به روی بندگان باز کردی و نامش توبه نهادی و در کتابت فرمودی : ای بندگان به درگاه من به توبه با حقیقت باز آیید تا از گناهانتان در گذرم . پس عذر آنکه از این در، که باز کردی غافل است چه خواهد بود؟ ای خدا! اگر گناه از من زشت است ؛ عفو از تو زیباست. ای خدا! من اولین بنده نیستم که گنه کرده از او تو درگذشتی و به درگاه کَرَمت آمد و به او احسان کردی . ای دادرس پریشان دلان! ای برطرف سازندۀ غم و رنج و زیان! ای بزرگ احسان ! ای آگاه از سّر بندگان! ای نیکو پرده پوش بر گناهان، جود و رحمت نامنتهای تو را بسوی تو شفیع می گردانم و به جناب تو و مهربانیت نزد تو توسل می جویم . پس دعایم مستجاب کن و از امیدی که به لطف تو دارم محرومم نگردان و توبه ام قبول فرما و خطاهایم به کَرَم و رحمتت محو گردان. ای مهربان ترین مهربانان.

خدایا! زین توبه که صدبار شکستم توبه...


۳۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۱۷
علی رضا


قلب من ، قالی خداست / تاروپودش از پَر فرشته هاست

پهن کرده او دل مرا /در اتاق کوچکی در آسمان خراش آفتاب

برق می زند ،قالی قشنگ و نو نوار من،از تلاش آفتاب

 شب که می شود، خدا ،روی قالی دلم ،راه می رود

ذوق می کنم، گریه می کنم،اشک من ستاره می شود

هر ستاره ای به سمت ماه می رود

یک شبی حواس من نبود ،ریخت روی قالی دلم

شیشه ای مرکّب سیاه ، سال هاست مانده جای آن ،جای لکه های اشتباه

 ای خدا به من بگو، لکه های چرک مرده را کجا ،خاک می کنند؟

از میان تاروپود قلب ، جای جوهر گناه را چطور پاک می کنند؟

آه ! از این همه گناه و اشتباه . آه ! نام دیر تو است. آه!  بال می زند به سوی تو ، کبوتر تو است

 قلب من دوباره تند تند می زند، مثل اینکه باز هم خدا

روی قالی دلم، قدم گذاشته

در میان رشته های نازک دلم ، نقش یک درخت و یک پرنده کاشته

قلب من چقدر قیمتی است ، چون که قالی ظریف و دست باف اوست

این پرنده ای که لای تاروپود آن نشسته است ، هدهد است

می پرد به سوی قله های قاف دوست...


 

۱۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۵۳
علی رضا